شاه پسرم تاج سرم تا این لحظه ، 7 ماه تو دل مامانشه
واااااااااااااااااااای خدا بالاخره رفتم تو ماه هشتم . خدایا شکرت میکنم که من و همسری و لایق دونستی و این فرشته اتو به امانت بهمون دادی.
ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم ازت خدا جونم .
نفسه من ، آخ که چه قدر این آخرایه انتظار سخته ، خوب میخوام بیایی تا حساابی بچلونمتو گاز گازت کنم . هنوز باورم نمیشه که دارم مامان میشم . فکرشو میکنم یه نفر بهم بگه مامان خنده ام میگیره . این روزا بدجوری دلم هوایه مامانمو کرده ، خیلی خیلی زیاد . کاش بود .چه قدر مامان بودن مسئولیت میخواد. نازه دلم دیروز با بابایی رفتیم برات یه عالمه اسباب بازی خریدیم . وقتی بزرگ شدی باید بدونی که خیلی خیلی خیلی احترامه بابایی رو حفظ کنی . اون خیلی زحمت میکشه ، با اون شغله سختی که داره تو گرما و تو سرما داره برایه رفاهه ما تلاش میکنه . آهنگری یکی از سخت ترین شغل هاست . صبح 8 میره 1 میاد ، 2 میره 8 میاد روزی 11 ساعت کار میکنه تو آفتاب تو برف تو بارون . خیلی خیلی مهربونه ، اما مثله همه باباها بعضی موقع ها هم اخمالو میشه که مطمئن باش از خستگیه . من که هر روز بیشتر از روز یا ساعت یا ثانیه قبل دوسش دارم . واااااااااااااااااااااااای من اون و خیلی دوست دارم .